در رمان خاک سفید از محله ام دفاع کردم

به گزارش وبلاگ تینتا ، هشتمین قسمت برنامه مثبت کتاب از شبکه تلویزیونی کتاب با موضوع معرفی کتاب خاک سفید نوشته حمید بابایی، سه شنبه (پانزده فروردین ماه) به پخش رسید. حمیدبابایی، نویسنده و منتقد ادبی که متولد اسفند سال 64 است و تا به امروز چند رمان با موضوعات مختلف نوشته اما بهانه حضورش در این گفت و گو، رمان خاک سفید بود.

در رمان خاک سفید از محله ام دفاع کردم

بابایی در پاسخ به این سؤال که چگونه رمان خاک سفید را نوشته است، این گونه پاسخ داد: رمان خاک سفید، مجموعه داستان های کوتاهی حول محله ای بود که من در آن متولد شدم و رشد کردم. من ابتدا تعدادی از این داستان های کوتاه را نوشته بودم و در فرصتی آن ها را در کانون ادبیات ایران خواندم و با استقبال خوبی روبرو شدم، این طور شد که تصمیم گرفتم آن داستان ها را تبدیل به کتاب کنم.

زمانی که از نویسنده درباره واقعی بودن روایت رمان سؤال پرسیده شد، وی این گونه پاسخ داد: رمان خاک سفید ادغامی از واقعیت و خیال است؛ چراکه من نه واقعیت مطلق را می پذیرم و نه خیال مطلق را. از این روی در رمانم نیز ترکیبی از این دو وجه را لحاظ کردم. آنچه که در رمان خاک سفید روایت شده، بخشی از تجربه زیسته شخص خودم در آن محله است و بخش دیگرش شنیده های من از دیگر افراد ساکن در محله است. من در رمان خاک سفید، از محله خودم دفاع کردم؛ چراکه همیشه از سمت دیگران دید منفی ای را نسبت به خاک سفید احساس می کردم و این علی رغم آن بود که افراد زیادی در این محله، فعال حوزه فرهنگ هستند.

در ادامه از این نویسنده سؤال شد که تأثیر خانواده را بر مسیر نویسندگی خود چگونه ارزیابی می نماید و وی این طور جواب داد: من زندگی ام را مدیون مادرم هستم چون بعد از فوت پدرم در سن 13سالگی، مادرم در تمامی زمینه ها به من کمک و کمک رساند و من را بزرگ کرد و علاوه بر مادر، برادر بزرگ ترم هم بسیار برای من زحمت کشید و به نوعی حق پدری بر گردنم دارد. مادرم همیشه به من توصیه داشت که شغلی را انتخاب کنم که حقوق کافی و بیمه داشته باشد، نکته جالب ماجرا اینجاست که تا همین چندسال پیش نویسندگی را برای من به عنوان یک شغل به رسمیت نمی شناختند، اما اکنون اگر کسی از ایشان بپرسد که حمید چه کاره است؟ در پاسخ خواهد گفت نویسنده.

حمید بابایی به صحبت های قبلی خود درباره نویسندگی اش اضافه نمود: یک نویسنده در مسیر خودش باید در چندین جبهه بجنگد و متأسفانه یکی از این جبهه ها در نسبت با خانواده است. این شرایط دردناکی است که خانواده ها به سختی نویسندگی را به عنوان یک شغل می پذیرند. این درحالی است که در وجوه مختلفی از فرهنگ که یکی از مصادیقش فیلم و سریال است، ضعف متن و محتوا نکته شاخص و بدیهی است و این ضعف جز با پرورش و تربیت نویسنده رفع نمی گردد؛ از همین جهت نویسندگی شغل است و شغل حائز اهمیت هم به شمار می آید.

بابایی راجع به تجربه معلمی خود هم شرحاتی را داد: من حدود 10سال در مقاطع مبه وسیلهه اول و دوم، از پایه هفتم تا دوازدهم تدریس کردم. تعامل با نوجوانان حال خوبی را برای آدم ایجاد می نماید و علی رغم آن که انرژی زیادی را می گیرد اما حضور در جمع آن ها و تعامل با ایشان حس خوبی را می دهد، مخصوصا آن جایی که متنی را برایشان بخوانی یا نوشته هایشان را تصحیح کنی. اما نکته ای هم راجع به نویسندگی و معلمی وجود دارد و آن این است که نویسنده همیشه باید نثر خوب بخواند تا نوشته هایش تقویت گردد، آن جایی که من حدودا هفته ای 60 انشاء با نثری نسبتا ضعیف از دانش آموزانم بخوانم، رفته رفته روی نوشته های من هم تأثیر خواهد گذاشت. البته از این جهت تقصیری متوجه دانش آموز نیست ولی یک نویسنده در جایگاه معلمی درسی مانند ادبیات یا انشاء، ممکن است تأثیر مثبتی را بر نثرش شاهد نباشد.

هنگامی که درباره شخصیت رمان خاک سفید از حمید بابایی سؤال پرسیده شد، این گونه شخصیت را در رمان شرح داد: من در رمان هایم همیشه سیر رشد و تکاملی را برای شخصیت های رمانم درنظر گرفتم. همان چیزی که به عنوان تکنیک سفر قهرمان از آن یاد می گردد و من در تمامی داستان هایی که تا به امروز چاپ شده اند، این تکنیک را لحاظ نموده ام و شخصیت مهندس در رمان خاک سفید چنین ویژگی ای را نیز دارد.

در سرانجام برنامه حمید بابایی ضمن تشکر از برنامه و عواملش، مخاطبان را به کتاب خوانی و خواندن رمان ایرانی توصیه کرد و اذعان داشت که اگر داستان ایرانی و خصوصا داستان کوتاه به وسیله مخاطبان حمایت نگردد، این ژانر از ادبیات فارسی ممکن است که از بین برود.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "در رمان خاک سفید از محله ام دفاع کردم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "در رمان خاک سفید از محله ام دفاع کردم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید